دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

آقایان لطفاً ارجاع بدهید!

آقایان لطفاً ارجاع بدهید! چرا عده ای از برداشتن مطالب از جیب دیگران هیچ واهمه ای ندارند! شاید گمان می کنند ارجاع دادن  موجب نقصان علمی اثر آنها می شود یا شاید خود را بالاتر از نویسنده صاحب اثر تصور کرده و ارجاع دادن به او را «خود کوچک کردن» می پندارند!  مقاله آقای محمد مشهدی نوش آبادی که در نقد کتاب پرویز رجبی نوشته شده انگیزه نوشتن مطلب حاضر شد...
چرا عده ای از برداشتن مطالب از جیب دیگران هیچ واهمه ای ندارند! شاید گمان می کنند ارجاع دادن  موجب نقصان علمی اثر آنها می شود یا شاید خود را بالاتر از نویسنده صاحب اثر تصور کرده و ارجاع دادن به او را «خود کوچک کردن» می پندارند!  مقاله آقای محمد مشهدی نوش آبادی که در نقد کتاب پرویز رجبی نوشته شده انگیزه نوشتن مطلب حاضر شد. داستان از این قرار است که پرویز رجبی کتاب نگاشته تحت عنوان «کاشان نگین انگشتری تاریخ ایران» اما بخشهایی آن به طور مستقیم یا غیر مستقیم برگرفته از کتاب های حسن نراقی درباب کاشان بوده که متأسفانه رجبی اخلاق علمی را رعایت نکرده ، به اندازه کافی به منبع اصلی ارجاع نداده است. به همین خاطر محمدمشهدی نوش آبادی مقاله ای درنقد کتاب نوشته و به این بی اخلاقی اعتراض کرده است. (کتاب ماه، تاریخ و جغرافی، آذر 92)
این حکایت مرا به یاد سرنوشت آثار خودم انداخت و اینکه ذکر یک تذکر مناسب است. بیشتر آثار من نشر منابع دست اول (اولیه) است. (مطبوعات و اسناد) گمان خود من این است که این خدمت بسیار بالاتر از تولید و نشر پژوهش های دست دوم (ثانویه ) است. منابع دست اول برای پژوهشگر امروزی به مانند «یخچال» عمل می کند که می تواند به آن مراجعه کرده و هر چه را خواست از آن بردارد، بعد از پردازش تغذیه کند.. منابع اولیه مخاطب را به طور واقعی و با عطر و بوی همان زمان ، به گذشته می برد. از خدشه ها و نظرات نویسنده پژوهش دست دوم حتی الامکان به دور است.  وقتی شما چند شماره از روزنامه «فرهنگ اصفهان» را مطالعه می کنید بسیار بیش از ده مقاله درباره «اوضاع اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی اصفهان در دوره ظل السلطان» آگاهی به دست می آورید. چون در مقالات اخیر (آنهم اگر از نوع علمی پژوهشی باشد) قلم و ذهن نویسنده مقاله  آن قدر سیطره و حضور دارد که به شما مجال رفتن به گذشته و درک آن و لذت بردن از آن را نخواهد داد. نویسنده این مقاله در پی اثبات فرضیه خود است و مهم نیست که بردن شما به گذشته هدف اساسی تر تاریخ یعنی «لذت» را تحت شعاع قرار داده است.
به همین خاطر خدمات و زحمات کسانی که به تصحیح و نشر متون می پردازند، ارجمندتر از محققان نوع دوم است. همیشه به خود می گویم اگر فریدون آدمیت و هما ناطق به جای کتاب«افکار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار» همان رسائلی را که در دست داشتند «عیناً» چاپی می کردند و کتاب «ده رساله سیاسی، اجتماعی و اقتصادی» از دل آن در می آمد، آیا خدمت بزرگترین ارائه نداده بودند. متأسفانه در این کتاب رساله های مذکور تکه تکه شده، یکپارچگی آن از بین رفته و در نتیجه محتوای آن خدشه دار گردیده است. اگر چه نویسندگان سعی کرده اند لقمه هایی جویده و آماده در اختیار مخاطبین «آسان گیر» خود قرار دهند.
عبدالحسین نوایی با انتشار عین ده ها سند راجع به «نایبیان کاشان»، که نه خود دستی در آنها برده و نه جهتی به آنها داده است، حقیقت واقعه را نشان داده است. حالا هر چه اخلاف نایب حسین بخواهند از او یک قهرمان ملی بسازند، چون در این اسناد می توان ناله و ضجه هزاران انسان شهری و روستایی را شنید که اموال و جان آنها به دست نایب حسین و اتباعش به یغما رفته اند و هیچ قهرمان ملی چنین کاری نمی کند.پس بدون هیچ جر و بحثی واقعیت عریان نمایان است. اگر عبدالحسین نوایی به جای انتشار عین این اسناد، پژوهشی دست دوم راجع به این واقعه ارائه می داد، هر چقدر هم که مستند بود، باز هم «اما و اگرهایی» در میان می آمد که فلان سند را قیچی کرده و فلان بخش از سند را سانسور کرده است.
به سر حرف اصلی بازگردیم: انتشار متون دست اول خدمت بزرگتری است اما یک «آسیب» هم دارد که از آن سرقت ادبی شود. اصولاً نوایی و ایرج افشار و منصوره اتحادیه و ... برای این متون دست اول انتشار می دهند که مورد استفاده قرار گیرد اما در این میان کسانی «بی اخلاقی» کرده و  بدون اشاره به کتاب مذکور ، به فلان سند یا فلان روزنامه ارجاع می دهند، گویا که خود به سازمان اسناد مراجعه کرده و پس از صرف وقت و هزینه مربوطه، سند را گرفته اند یا به کتابخانه رفته و در میان خاک و خل و هزاران برگ روزنامه ، فلان مطلب را پیدا کرده و نقل کرده اند!! از ذکر بی اخلاقی هایی که بر آثار خودم گذشته می گذرم. بیایم بعد از این به زحمات چنین کسانی ارج بنهیم و با امانت داری و رعایت اخلاق پژوهش، اثر خویش را غنی کنیم.
لینک مقاله مشهدی نوش آبادی
+ سه‌شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۱
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: