دکتر سید رسول ابطحی

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز

تخیل تاریخی

تخیل تاریخی فیلسوف و باستان‌شناس انگلیسی، کالینگوود، نظریه‌ی «تخیل تاریخی» را برای دریافت و بازسازی فهم ما انسان‌ها از گذشته و تاریخ ارائه داد که این نوشتار به طور خلاصه به آن می‌پردازد.
پیوست‌ها
 «تخیل تاریخی» یا «تخیل در تاریخ» بخشی از درس فلسفه‌ی تاریخ است که آقای دکتر نورائی در مقطع دکتری تدریس می‌کنند. نوشته‌ی زیر برگرفته از مباحث این کلاس و ترجمه‌ی متنی انگلیسی در این رابطه است.
  آر. جی. کالینگوود (1943- 1889م)، فیلسوف و باستان‌شناس انگلیسی، در واکنش به برداشت پوزیتویستی رایج در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، که سعی در به کارگیری روش‌های علوم طبیعی تجربی در علم تاریخ داشت، نظریه‌ای مبتنی بر بازسازی آگاهی و معرفت ما انسان‌ها درباره‌ی گذشته بر اساس تخیل تاریخی مطرح کرد و توسعه داد. او استدلال می‌کرد که تاریخ با علوم تجربی کاملاً تفاوت دارد، زیرا حوادثی که پژوهش‌گران تاریخ مطالعه می‌کنند یک بخش بیرونی یا مشاهده‌پذیر دارد و یک بخش درونی که فقط در قالب افکار قابل توصیف است. براین اساس، یک تاریخ نگار باید هر دو بخش را برای فهم یک واقعه‌ی تاریخی لحاظ کند.
  منظور او از بخش بیرونی، اموری است که با احساس ما قابل درک و دریافت است مثل حرکت سپاهیان در یک جنگ و منظور او از بخش درونی، افکار و انگیزه‌هایی است که مردم را وامی‌دارد یا برمی‌انگیزد تا کاری را انجام دهند. مثلاً بخش درونی حرکت سپاهیان در یک جنگ، افکار و انگیزه‌های فرماندهانی است که دستور حرکت سپاهیان را می‌دهند یا افکار و انگیزه‌های خود سپاهیان است که آنان را به پیروی از دستورات وامی‌دارد.
  به اعتقاد کالینگوود، تفاوت دیگر علوم طبیعی و تاریخ، این است که علوم طبیعی مربوط به اموری هستند که در حال حاضر به شکل واقعی وجود دارند، درصورتی که تاریخ مربوط به وقایعی است که هر چند واقعاً در گذشته اتفاق افتاده‌اند ولی دیگر وجود خارجی ندارند. از آنجا که تاریخ‌دانان می‌خواهند وقایعی را مطالعه کنند که در گذشته پایان پذیرفته‌اند و اکنون به شکل ملموس در دسترس نیستند، پس چاره‌ای ندارند جز اینکه وقایع گذشته را تخیل کنند و قوه‌ی تخیل خود را به کار ببرند تا گذشته را دوباره بسازند و بفهمند.
  در نظر کالینگوود، تخیل کردن فرایندی است که انسان‌ها برای بازسازی تصاویر، عقاید و مفاهیم در ذهن خود به کار می‌برند. مانند یک رمان‌نویس که مکان، زمان و شخصیت‌ها را در ذهن خود به وجود می‌آورد و در یک رشته حوادث منسجم و مرتبط به هم به تصویر می‌کشد. اما در حالی که یک رمان‌نویس از امور غیرواقعی بهره می‌برد، یک مورخ در تخیل خویش دو محدودیت بزرگ دارد: 1- تصویر مورخ باید در یک مکان و زمانی که در واقع وجود داشته است، محدود گردد. 2- آن تصویر باید بر اساس شواهدی باشد که از منابع جمع‌آوری می‌کند. پس تاریخ‌نگار نمی‌تواند براساس حدس و گمان و خیالات بی‌پایه تخیل کند بلکه منابع خود را به عنوان شواهد و مدارک در فرایند تخیلی خویش به کار می‌برد و به آنها ارجاع می‌دهد. بر این اساس، کالینگوود روشی را برای بررسی منابع اصلی تاریخی شامل متون و آثار به منظور بازسازی گذشته بر اساس تخیل تاریخی مطرح می‌کند. این روش شامل مراحل زیر است:
  بازنمایی، بازاجرایی  (re-enactment)
به منظور فهمیدن و تخیل‌کردن رفتار و افکار انسان‌های گذشته، مورخان باید خودشان را در موقعیت آنها قرار دهند و همان‌گونه که شخص یا اشخاص درگیر در آن موقعیت می‌اندیشیده‌اند، بیاندیشند. مورخان باید منابع مربوط به یک واقعه را بخوانند و آن را آن‌گونه در ذهن خود مجسم کنند که نویسنده‌ی آن واقعه در ذهن خویش مجسم می‌کرده است و بدین ترتیب نتایج مشابه و راه‌حل‌های مشابه را که نویسنده‌ی آن اثر ارائه داده، آنها هم دریافت نمایند. برای دریافت مفاهیم تاریخی و بازنمایی گذشته، تاریخ‌نگاران و پژوهش‌گران تاریخ با استفاده از دو شیوه از آنچه یک متن تاریخی در ظاهر ارائه می‌دهد، فراتر می‌روند.
  الف) درون‌یابی کردن  (Interpolating)
از آنجا که منابع، تمام چیزهایی را که مورخان نیاز دارند به آنها نمی‌گویند، یک تاریخ نگار باید بین یک عبارت و عبارت دیگر از سند خود را، پر نماید یا بین آنچه که نویسنده در یک عبارت می‌گوید و آنچه برداشت می‌شود، رابطه برقرار نماید و بعضی وقت‌ها باید بین عبارت‌های موجود در متون مختلف، ایجاد رابطه کند. مثلاً اگر منابع از جنگی بزرگ در اصفهان خبر می‌دهند و آنگاه به شیوع بیماری‌های واگیردار بین مردم سخن می‌رود بدون اینکه اشاره‌ای به علت شیوع این بیماری‌ها شده باشد، می‌توان پراکنده بودن اجساد در سطح شهر را عامل رواج این بیماری‌ها دانست. این نوعی پل زدن بین شکاف‌های تاریخی است تا بتوان تصویری کامل از گذشته ساخت ولی باید مراقب بود تا به دام داستان‌پردازی نیفتاد.
  ب) تحقیق کردن (بازجویی کردن) (Interrogating)
مورخان همچنین با داشتن دیدگاه‌های انتقادی، از آنچه منابع می‌گویند، فراتر می‌روند. یک تارخ‌نگار باید مانند یک وکیل یا بازپرس عمل کند و با پرسیدن سئوالهای انتقادی و مشکل، منابع را مورد ارزیابی قرار دهد. عبارات متون و اسناد باید قابل تأیید باشند و جانبداری‌های مؤلفان متون تاریخی باید در نظر گرفته شوند. بنابراین یک پژوهش‌گر تاریخ باید قضاوت کند که آیا شواهد در کنار یکدیگر برای ساختن یک تصویر کلی قابل قبول هستند یا نه و آیا با یکدیگر سازگار می‌افتند؟
  به طور خلاصه برای تخیل گذشته، مورخان و پژوهش‌گران تاریخ به درون سرهای افرادی که منابع را در گذشته خلق کرده‌اند، نفوذ می‌کنند و افکار آنها را فکر و بازاندیشی می‌نمایند. آنها باید تصویر خویش از گذشته را با بازنمایی، درون‌یابی یا پرکردن فاصله‌ها و بازجویی یا پرسیدن سئوال از منابع، بسازند. به عبارت دیگر آنها منتقدانه و سازنده، منابع را برای آنچه تخیل می‌کنند، به کار می‌برند و تصویری از گذشته‌ی انسان‌ها می‌سازند که ادعا می‌کنند یک بازسازی دقیق از آن چیزی است که واقعاً در گذشته اتفاق افتاده است.
+ آدینه ۲۵ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۰۲
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: