سمیه سادات سجادی

دکتری: دانشجوی دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد: دانشگاه بیرجند، ۱۳۹۰

مشاغل و تجارت در نصف جهان

مشاغل و تجارت در نصف جهان از کارکردهای تاریخ‌نگاری محلی، آشنای با اوضاع اجتماعی و اقتصادی منطقۀ مورد مطالعه و تغییراتی است که به مرور زمان و گاه با توسعۀ صنعت و تکنولوژی در این دو بعد ایجاد می‌گردد. محمد مهدی اصفهانی در نگارش "نصف جهان فی تعریف الاصفهان" از جمله تاریخ نگاران محلی در دوره ناصرالدین شاه قاجار است که با توجه به مشاغل، صنعت و تجارت اصفهان تا حدودی اوضاع اقتصادی اصفهان و تغییر الگوی مصرف نه تنها مردم اصفهان بلکه ایرانیان زمان ناصرالدین شاه- دورۀ خویش- را در اثرخویش بیان کرده است.
از کارکردهای تاریخ‌نگاری محلی، آشنای با اوضاع اجتماعی و اقتصادی منطقۀ مورد مطالعه و تغییراتی است که به مرور زمان و گاه با توسعۀ صنعت و تکنولوژی در این دو بعد ایجاد می‌گردد. محمد مهدی اصفهانی در نگارش "نصف جهان فی تعریف الاصفهان" از جمله تاریخ نگاران محلی در دوره ناصرالدین شاه قاجار است که با توجه به مشاغل، صنعت و تجارت اصفهان تا حدودی اوضاع اقتصادی اصفهان و تغییر الگوی مصرف نه تنها مردم اصفهان بلکه ایرانیان زمان ناصرالدین شاه- دورۀ خویش- را در اثرخویش بیان کرده است.
"بنائی و نجاری آن به کمال و از سایر بلاد ایران ممتاز است، عمل نقاشی و تذهیب اصفهان نیز بی‌نظیر و مخصوصاً تذهیبش که در هیچ شهر مثل این بلادنیست. ریسمان بافی و زری بافی و حریربافی آ« سابق به کمال بوده و نهایت ترقی را داشت و نامی بلکه در ایران منحصر بوده است. اما این زمان به جهت وفور مال فرنگ تنزل زیاد نموده است، بلکه اسمی از آن باقی نمانده است و پیش از این بکمال خوبی و امتیاز اسلحه مانند تفنگ و طپانچه و کارد و خنجر و شمشیر و چاقو مقراض و سایر امتعۀ معروف به خرازی در اینجا به کمال ساخته میشد و از اصفهان بسار بلاد ایران میبردند، الحال ارزانی مال فرنگی همه را درهم شکسته و قلیلی از عمل آن باقی مانده است. شیشه ‌سازی کمی بقدری حاجت خود دارد و تعریفی ندارد. آهننگری و مسگری و برنج سازی اصفهان خوب و به کمال است و بقدر کار سازی خود است و چیزی که الحال ترقی و رواج دارد قلمکار سازی است که بکمال صفا و خوبی ساخته میشود و چنان خوب و رواج شده است که قلمکار صدرس و مچلی بندر هند را شکسته و بازار آن را کاسد نموده است.
صباغی اصفهان سابق خوب بوده، الحال بسبب منسوخ شدن اکثر پارچه‌های ریسمانی اصفهان که چون صباغی بستۀ بآنست و او از میان رفته آن نیز تنزل نموده بلکه عمل آنهم بد شده، بهبهان و بوشهر و کاشان همه بهتر از اصفهان رنگ میکنند.
اکنون تجارت مال فرنگ از قبیل چیت و پارچهای سفید و ریسمان و قند و مس و بعض نایع دیگر آنها است و نیز تجارت با هند و چین و جزایر ماچین است از قبیل شکر و نیل و شال و قلمکار و چای و ادویه و ظرف چینی که همۀ اینها را از آن ممالک می‌آورند و از اینجا هم تریاک و ریناس و گاهی اوقات هم پنبه و گل رنگ و میوۀ خشک بآنجا میبرند. تجارت پنبه بالندن در سالها بجهت ترقی و تنزل پنبۀ هند و امریکا تفاوت میکند و قدر و عمل و خرج آن نیز مثل سایر تجارتها کم و منسوخ و نارواج نگردد، بلکه اگر هر سال یک کرور خروار از آن بعمل آید همه بخرج آنجا رفته و جزئی بر زمین نماند.
از دیگر تجارتهای معتبر اصفهان تنباکو است که آنرا بمملکت عثمانی میبرند و تا سالی ده هزار خروار دیوانی عمل آمده و بآن مملکت برده‌اند اما چند سالی که بسبب اجحاف و تعدی دولت عثمانی در گمرک آن قدری استعمالش در آنجا کمتر شده و زراعت و تجارتش نیز در این جا تنزل نموده است.
دیگر اشیاء صناعی اصفهان را از قبیل اصفهان قلمکار و چیت‌ورزی و بعض پارچه‌های ریسمانی و مال خرازی باکثر بلاد ایران میبرند و تجارت آنرا مینمایند و بجهت تقلب بعض از این امتعه ایضاً صنعت و تجارتش تنزل و روی بکمی آورده و عوض آن مال فرنگ رواج یافته است و این فقره نیز پیوسته در اوج است".
الاصفهانی، محمد مهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ،تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، تهران، 1368: 123- 126
+ سه‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۵۱
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: